تئوری آشوب

تئوری آشوب نظم در بی نظمی را بیان می کند. در واقع تئوری آشفتگی معتقد است در جهان امروزی بین پدیده ها رابطه خطی وجود ندارد و رویدادها پیوسته، پیچیده، بی نظم و همراه با عدم قطعیت هستند. این نظریه به مطالعه سیستمهای پیچیده کمک می کند و چهار ویژگی دارد.

  • اثر پروانه ای: اگر پروانه ای در پکن پرواز کند ممکن است طوفانی در نیویورک برپا شود. به این معنی که ممکن است تصمیم به ظاهر کم اهمیتی چنان اثر شگرفی داشته باشد که آشوب برپا کند و حتی در روان نسل آینده تاثیرگذار باشد.
  • خود- همانندی: در تئوری آشوب، نوعی شباهت میان اجزا و کل سیستم دیده می شود. اگر آینه بشکند هر تکه اش خاصیت آینه دارد در نتیجه طراحی سازمان را می توان طوری انجام داد که هر واحد به طور مجزا بتواند کلیه وظایف سازمانی را انجام دهد. این نوع سازمان که قادر است در هر شرایطی به حیات خویش ادامه داده، با محیط ارتباط برقرار کند و نیازهای خود را برطرف کند، سازمان با خاصیت هولوگرافیک نامیده می شود.
  • جاذبه های غریب: آنچه را که در نظر اول بی نظم و آشفته می بینیم با تکرار در دراز مدت الگویی منظم پیدا می کند. یافتن نظم در بی نظمی را جاذبه های غریب گویند. بدون دست یافتن به این نظم درون بی نظمی، نمی توان پیش بینی درستی از وقایع پیچیده امروزی داشت.
  • سازگاری پویا: سیستم بی نظم، نوعی ارتباط و تطابق با پیرامون خود برقرار کرده و بدین وسیله بقای خود را موجب می شود. این سیستم های پیچیده تطابق پذیر، خود کنترل و خودنظم هستند که بدون گرفتن دستور از مرکز به طور مستقل به کار خود ادامه می دهند همچنین به واسطه ارتباط اجزایشان می توانند خواص متفاوت نشان دهند و نوعی هم افزایی دارند. آنها خاصیت خود تنظیمی نیز دارند و قدرت آگاهی از انحرافات و توانایی اصلاح و رفع مشکل را دارند.

 

مطلب پیشنهادی

مـدیـریـت بـحـران

مدیریت در واقع هنر استفاده از منابع موجود برای نیل به هدفهای مطلوب با حداکثر …