نقش سرپرستی در ایجاد انگیزش

انگیزه ها و هدف ها دو عامل موثر بر شکل گیری رفتار بوده و عموما فرض بر این است که رفتار تصادفی نیست و قابل پیش بینی است، یعنی رفتاری که از فردی سر می زند، بیان کننده یک سری اهداف و انگیزه هاست. هنگامی که انسان در موقعیتی برانگیزنده، رفتاری از خود نشان می دهد این رفتار به لیست تجارب گذشته او درون دادی را می افزاید. همان طور که افراد رشد می کنند الگوهای عادتی یا پاسخ های مشروط به انگیزه های مختلف در آنها رشد می یابد. تصوری که مردم از این مجموعه الگوهای عادتی دارند تعیین کننده شخصیت آنهاست.

(عادتn + … + عادتb + عادتa = شخصیت)

هنگامی که انگیزه در فرد بالا باشد، اهداف والایی را انتخاب خواهد کرد و بالعکس. یک مدیر هنگامی در کار خود موفق خواهد بود که نیازها و انگیزه های افراد را تشخیص داده و بداند از چه راهی باید در نیروها انگیزه به وجود آورد. سرپرست باید توجه داشته باشد که افراد انگیزه های مختلفی دارند و باید شیوه های مختلفی را برای انگیزش آنها به کار برد. پیروان مکتب کلاسیک عمدتا عوامل مادی را موجب انگیزش کارکنان می دانند در حالی که پیروان مکتب روابط انسانی، عوامل رفتاری و انسانی را موثرتر از عوامل مادی می دانستند. در زمینه انگیزش نظریات متفاوتی ارایه گردیده است. نظریه های محتوایی و فراگردی انگیزش، مکمل یکدیگر هستند. نظریه های محتوایی تبین کننده عوامل انگیزش هستند و به طور مستقیم تری با رضایت شغلی ارتباط دارند در حالی که نظریه های فراگردی تبین کننده فراگرد انگیزش هستند و به طور مستقیم تری با تلاش های کاری و مفاهیم ضمنی عملکردی آن سرو کار دارند.

 

 

منبع: کتاب اصول سرپرستی سازمان، رسول موسویان

کتاب تئوری های مدیریت، سیدرضا جوادین و حسین جلیلیان

 

مطلب پیشنهادی

راهنمای عملی برای ارتباط میان افراد

راهنمای عملی برای ارتباط میان افراد   راهنمای گوش دادن صحیح به گوینده نگاه کنید. …