شش سیگما

شش سیگما یک تلاش نظم یافته است که فرآیندهای تکرار شونده سازمان را از نزدیک مورد سنجش قرار می دهد. می توان گفت شش سیگما روشی است که بر اساس داده هدایت می شود و هدف آن دستیابی به کیفیت برتر است و تاکید آن بر پیشگیری قبل از وقوع اشتباهات آن را از سایر اصول کیفیت متمایز می کند، بنابراین بر خلاف روش های بهبود مستمر زاپنی که از دیدگاه کیفیت مدیریت فراگیر برای ایجاد بهبود در سطوح مختلف سازمان استفاده می کنند نیازمند تغیییرات بنیادی در ساختار فرهنگی سازمان و فراگیر کردن مفاهیم بهبود در تمام سطوح سازمان نیست. تجربه نشان داده که صنایع و خدمات در کشور ما همانند بسیاری از کشور های دیگر برای استفاده از مدیریت کیفیت فراگیر نیازمند تغییر ساختار فرهنگی در بلند مدت است بنابراین روش شش سیگما می تواند جایگزین مناسبی باشد. تعاریف متعدد شش سیگما را از یک ابزار کیفیت تا یک رویکرد تحول آفرین بهبود و سلاح رقابتی در کسب و کار مصرف می کنند.

شش سیگما دربر دارنده ی یک شاخص آماری برای اندازه گیری قابلیت فرآیند هاست. قابلیت فرآیند به معنای توانایی آن برای تولید محصولاتی مطابق با الزامات و نیازمندی های کیفی است. اگرچه این روش در بردارنده ی تکنیک ها و رویکرد ها و مهارت های متعددی است که همگی برای رشد و موفقت سازمان ضروری اند اما تنها به مجموعه ای از تکنیک های آماری تعریف نمی شود بلکه یک فلسفه مدیریتی بر اساس نزدیک شدن به خواست مشتری و کاهش ضایعات است و کم شدن ضایعات به معنای هزینه کمتر و افزایش اعتبار تولید کننده می باشد. پروژه های بهبودی که متدلوژی شش سیگما را به کار می گیرد معمولا از یک تا شش ماه به طول می انجامد. در بیشتر کارخانه ها کمیته ی اجرایی اقدام با انتخاب دو یا سه فرآیند در هر شش ماه برای بهبود می کنند.

هدف بنیادی روش شش سیگما اجرای راهبردی مبتنی بر اندازه گیری عملکرد است و از طریق اجرای پروژه های بهبود دهنده شش سیگما سعی در کاهش نوسانات فرآیند و بهبود آن دارد. این کار به کمک دو روش قدیمی در شش سیگما انجام می شود :

۱- DMAIC

DMAIC متدلوژی نتیجه گرایی می باشد که  پروژه های شش سیگما بر مبنای آن انجام می گیرد . جهت رسیدن به هدف متعالی شش سیگما با ۳٫۴ واحد فراوانی در میلیون. چرخهDMAIC  یک رویکرد ساخت یافته و منسجم برای بهبود فرآیند است و شامل پنج فاز می باشد: تعریف، اندازه گیری، تحلیل، بهبود، کنترل

۲- DMADV

یکی دیگر از ابزارهای اجرایی شش سیگما چرخه ی DMADV می باشد که جهت توسعه ی فرآیند یا ساخت محصول جدید به کار می رود. همچنین این چرخه در مواقعی که یک فرآیند نیاز بیشتری به افزایش بهبود دارد نیز به کار برده می شود و عبارت است از : تعریف ، اندازه گیری ، پردازش ، طراحی و بازبینی.

درنهایت هدف اصلی شش سیگما این است که مقیاس ها در هر سطحی باید به فرآیندها در سطوح بالاتر برگردند و درنهایت به اهداف استراتژیکی مرتبط شوند. متدلوژی شش سیگما به عنوان روش سیستماتیک جهت به کارگیری منسجم از ابزارهای مختلف کیفی مطرح گردید در این متدلوژی سعی بر کاهش انحرافات فرآیندها می باشد که اهداف اساسی در به کارگیری آن را می توان در مواردی شامل کاهش تغییرات، کاهش عیوب، بهبود بازدهی، بالا بردن رضایت مشتری و بهبود در مسائل مالی خلاصه نمود. شش سیگما زمانی در صنعت به عنوان یک ابزار قوی و موثر کاربرد خواهد داشت که اقدامات اصلاحی و پیشگیرانه کوتاه مدت یا بلند مدت قادر به بهبود فرآیند نباشند. درصورت نیاز به شناخت علل اساسی و فرض ایجاد انحراف ذاتی در فرآیند استفاده از این روش بسیار مفید است.

متخصصان شش سیگما

کمربند سبز (  : (green beltفردی است که مهارت های شش سیگما را در سطح کمربند سیاه گذرانده و یک شغل واقعی در سازمان دارد و به عنوان عضوی از تیم یا رهبر پاره وقت تیم شش سیگم را هدایت می کند.

کمربند سیاه (  :(black beltمهم ترین نقش در شش سیگما است. فردی است که به طور تمام وقت جهت رسیدگی به پروژه های بهبود و هدایت آن ها برای دستیابی به نتایج فعالیت می نماید. بدون کمربند مشکی ها اغلب تیم های شش سیگما اثربخش و کارا نیستند. اغلب کمربند مشکی ها از میان مدیران میانی یا مدیران بالقوه ی آینده انتخاب می شوند و معمولا یک دوره ۱۸ ماهه تا دو ساله را می گذرانند و تجربه ی هدایت چندین تیم یا پروژه را بر عهده داشته اند.

کمربند مشکی ارشد ( MASTER BLACK BEIT): اغلب یک متخصص واقعی در ابزارهای تحلیلی شش سیگما و مربی یا مشاور چند کمربند مشکی است که بر روی پروژه های گوناگون کار می کنند.

حامی یا قهرمان (Sponsor-Cham pion): معمولا یک مجری یا یک مدیر مهم در سازمان است که از کمربند سیاهان و تیم پروژه حمایت می کنند. قهرمان یک مسول ارشد سازمان و آخرین کسی است که پاسخگو است به بیان دیگر پیامد ها و مسوولیت های اصلی شش سیگما به سطوح پایین سازمان محول نمی شود و برعهده ی مدیران میانی ارشد باقی می ماند.

رهبر اجرایی ( Executive leader): این فرد وظیفه ی هماهنگی بین کل فعالیت های شش سیگما را بر عهده دارد و به عنوان نماینده تیم و اغلب در سطح قائم مقام سازمان است.

 

مطلب پیشنهادی

ساختار جدید استانداردهای سیستم مدیریت

سازمان ISO ، ساختار جدید استانداردهای سیستم مدیریت را در قالب پیوست(Annex SL) SL  منتشر …